دانلود رایگان کتاب کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم
باشد که اشک های من تا دور دست بروند تا من بتوانم رودخانه پیدرا و همه آنچه را که روزی در کنار هم داشتیم فراموش کنم. باید جاده ها، کوه ها و دشتهای رویاهایم را فراموش کنم. رویاهایی که هیچ گاه به ...